در دنیای
پرفتنه امروز که عصر انفجار اطلاعات لقب گرفته است و در زمانهای که مرزهای
جغرافیایی، معنا و مفهوم پیشین خود را در ساختار جدیدی از معرفت و تحول مبنایی در
حیات بشری، رفته رفته از دست میدهند و اقتدار ملی هر کشور در بعد فرهنگی آن جلوه
و ظهور مییابد، پاسداری از ارزشهای فرهنگی، رویکردی واقعبینانه و استراتژیک
خواهد بود. چنین است که هر ندایی از رهایی و هر پرچمی از آزادگی در گستره گیتی،
مورد هجوم توفانهای زهرآگین اتحادیه جهانی زر و زور و تزویر قرار میگیرد.
در این
میان، رسالت همه آنانی که به عدالت، آزادی و رهایی میاندیشند و به آرمان بزرگ
پیامبران ایمان دارند، آن است که از فرهنگ ایستادگی و وارستگی در این تهاجم بیحساب
با هر وسیله ممکن صیانت و پاسداری کنند.
درخشانترین
و فروزانترین ستاره آسمان فرهنگ رهایی، مشعل پرفروغ فرهنگ شهادت است.
تکریم
و تعظیم شهیدان، تلاشی مقدس است در برافراشتن پرچمهای
سرخ استقلال و آزادی بشریت، از یوغ ذلت و اسارت و گام بلندی است در راستای احیای
ارزشهای مکتب توحید و عدالت؛ زیرا که، «شهادت،
مرگ در راه ارزشهاست» و هر شهید، مشعلی است که در بلندای عزت و سرافرازی یک ملت،
جاودانه میدرخشد.
«شهید، زیباترین زخم
بر پیکر هستی و «شهادت» زیباترین غزلی است که از
لبهای سرخ حقیقت میتراود. شهادت بیداری را معنا میکند و بینایی را شفاف میسازد.
شهادت مشعلی است که
خداوند در جان برگزیدگانش برمیافروزد، تا تاریکی از شانههای زندگی بگریزد.
شهید چشمه آتشی است
که خرمن ظلم را میسوزاند و آب روانی است که بر کویر تشنه عدالت جاری میشود. هر شهید سپیدهای است که در افق آسمانها طلوع میکند و پیامآور
صبح میشود. شهادت شهید به طور یقین بسیار پرارزشتر
و مؤثرتر از حیات اوست. «شاهد» از اوصاف خداوند است و زمانی که کسی به آن درجه از
خلوص برسد که به مقام شهادت نایل آید او مخلوقی
است ملحق شده به خالق و عادی است و از «ونفخت فیه من روحی».
شهادت نه یک مردن،
که یک انتخاب است: «ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله. اموات بل احیاء و لکن لا
تشعرون»...
و هر ماه سعی می کنم از یکی از شهداء مدد بگیرم با او مانوس شوم تا او راه برایم بشناساند...
اینهایند اسطوره های سرزمین من...