نقطه سر خط

نقطه سر خط
پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۶، ۲۲:۳۰ - یا حسین
    یاعلی

۲۸ مطلب با موضوع «حرف دل» ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۱۷
رسول لطفی

¶ چگونه موسیقی های من بتواند قلب پر اضطراب و دلتنگی مرا سامان ببخشد در حالی که جز یادآوری فراق و افزودن حسرتها چیزی به من نمی افزاید..

هیچ کسی منکر تاثیر آواها و نت بر روح انسانی نیست همه کلام اینجاست راه را اشتباه آمدیم...

در آمال رنج و بلا آرامش بخش من موسیقی نجواهای من با آفریدگار هست تا از دل کوچکم بنالم که دنیا با همه بزرگیش وسعتش را ندارد..راز این تنهایی گشایش باب دعاهاست که مرا با کلام بهترین خلایقش به پرواز در آیم...نه اینکه در تنهایی هایم موسیقی های غمگین هم نشین من باشد و درب غفلت دیگری بر من ببندد و فکر پرواز را از سرم خارج کنم...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۲
رسول لطفی

بسمه تعالى

حضور محترم برادر خوبم سلام

محسن جان نامه پر شور و صادقانه تو را خواندم از صداقت و از سوز تو لذّت بردم. گر چه تو در رنج و سختى دست و پا مى‌زنى ولى براى من که علامت زندگى و حرکت و مبارزه را در تو مى‌بینم این تب و تاب و این عکس العمل‌هاى متفاوت معناى دیگرى دارد.

من به خاطر تجربه‌هاى زیادى که دارم براى تو چند نکته را بازگو مى‌کنم؛


1 ـ این فراز و نشیب‌ها تمام شدنى نیست. مادام که راه نیفتاده‌اى مشکل برخورد و تصادف ندارى، فقط مشکل ماندن و گندیدن هست. با شروع حرکت درگیرى شروع مى‌شود و با تصمیم و انتخاب تو، مبارزه شدت مى‌یابد. هر چه قدر ارزش تو و انتخاب تو و عمل تو بیشتر شود، هجوم وسوسه‌ها و شیطنت‌ها زیادتر خواهد بود. من از هجوم وسوسه‌ها و درگیرى‌ها مى‌فهمم که ارزش بیشترى به دست آورده‌ام. از هجوم راهزن‌ها باید بفهمى که متاع و کالاى ارزشمندى دارى، پس براى مبارزه آماده باش! این مبارزه در سه جبهه شکل مى‌گیرد :

در مرحله ذهن و شناخت،

در مرحله قلب و ایمان و عشق

و در مرحله عمل و تمامى زندگى.


هجوم وسوسه و شک عامل شناخت عمیق‌تر و بینش‌تر است.

تو به جاى این فرار و پنهان کردن، به شک جواب مناسب‌تر بده. سؤالاتت را جمع بندى کن و از شک‌ها و وسوسه‌هاى مهاجم سؤال کن و آنها را مرتب و منظّم بساز.

در مورد انسان و جهان و خدا و بهشت و جهنّم و دین و مذهب، برخوردهاى ریشه‌اى و بنیادى را آغاز کن، ولى این تمام کار نیست. کار با عقب نشینى شیطان این جبهه، تازه شهوات و جاذبه‌هاى دیگر شکل مى‌گیرد. بعد شبهات، شهوات و جاذبه‌ها سر بر مى‌دارند.

و هر روز یک جور شهوت؛ از شهوت جنسى و زن گرفته تا شهوت مال و ثروت و قدرت و ریاست. شهوات را نمى‌توان با حرف کنترل کرد. احساس را با احساس بزرگ‌تر و عشق را با عشق نیرومندتر باید مهار کرد. و این جبهه  دوم مبارزه است. و تازه علم و عشق براى مبارزه کافى نیست، که با وجود ایمان باز هم انحراف و گرفتارى و وسوسه هست و این است که باید در مبارزه توجّه داشت که زمینه فساد را فراهم نکرد؛ مثل همان داستان ویدئو و حتّى براى تأمین نیازها و شهوات اقدام عقلایى کرد و براى انتخاب همسر از بستگان و اقوام، به صورت عقد بسته برنامه گذاشت و یا با ورزش و دوستان مناسب و دیر به رختخواب رفتن، مبارزه را دنبال کرد. و تازه با این همه شناخت و عشق و تمرین و واکسیناسیون، باز ممکن است که انسان در عمل بلغزد و به فسادى مبتلا بشود، پس سعى کن که زود باز گردى و توبه کن و ناامید نباش. گناهى که به توبه متصل شود و تو را به خدا تسلیم کند از طاعتى که تو را مغرور سازد بهتر است.


2 ـ نکته دوم این که دوستان مناسب را جستجو کن و فضاى مناسب را فراهم کن. گوسفندِ تنها، طعمه گرگ مى‌شود. تنهایى آفت بدى است. در تنهایى به فکر تولید و تکثیر باش و دوستان را خلق و یا کشف کن.


3 ـ به مشکلات هجوم بیاور. زندگى یعنى مشکل و انسان یعنى کسى که این مشکلات را از میان بر مى‌دارد، نه خودش را ببازد و خودکشى کند.

اگر مشکلات را محاصره نکنى، مشکلات تو را محاصره مى‌کنند و ناامید و ذلیل مى‌سازند.


4 ـ براى تمرکز جدید، شهوات را با ازدواج و یا ورزش و دوستان خوب کنترل کن.

و ترس از آینده و رنج ناامیدى را با تکیه بر فضل خدا و محبّت او مهار کن؛ که خود باختگى در شهوت و ترس و ناامیدى سه پایه محکم شیطان هستند.


5 ـ در هر حال تو با این همه افت و خیز طبیعى هستى و سعى کن به جریان بالاتر از این طبیعت همگانى دست بیابى این سعى شامل شناخت و عشق و تمرین و عمل و در هنگام ناتوانى و زمین خوردن حتى عجز و اضطرار تو مى‌شود؛ که «أَمَّن یُجیبُ الْمَضْطَرَّ اذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء» را فراموش مکن و مؤمن عاجز مى‌شود اما مأیوس هرگز.


با انتظار رشد بیشتر.

على صفائى حائرى-  25 / 8 /  75

📚 مشهور آسمان، ص 244 


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۹۵ ، ۱۵:۵۸
رسول لطفی

دنیا را نه آنقدر سیاه میبینم که روشنایی و نور را به دست دنیای خیال سپرد و نه آنقدر زیبا که از دست رنج ویلا دنیا رهانیده باشم چ اگه اساسا دنیا زمینه رشد است که پایه اش بر ابتلا بنا شده...

در این هیاهوی آزمایش ها و سختی های دنیا مواهب الهی وجود دارد که در پساپس سختیها شمع امید را در دل ما نگاه می دارند در تنهایی ما همدم دلهایمان هستند و مشکلاتمان پشیمان اند ودر گره محبت را در قلبمان محکم میکنند وراهنمای شبهای ظلمت ما در مسیر رسیدن به نور هستند..

رفیق خوب از همان مواهب است..کسی معنای رفاقت را درک می کند که طعم رفاقت را در سختی چشیده باشد و رفیق نماها را تمییز داده باشد..

از تمامی رفقای گلم خصوصا سیدهادی عزیزم و داداش گلم سیدمهدی آرزوی بهترینها را دارم..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۲۹
رسول لطفی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۵ ، ۰۸:۴۸
رسول لطفی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۵ ، ۰۶:۲۰
رسول لطفی


                      چگونه از عمل خود نیرو بگیریم؟!

لینک دانلود فایل صوتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۵ ، ۰۶:۱۵
رسول لطفی

استاد علی صفایی...


آیا تن‏ ما هم رزق پیدا کرد: به سلامت رسید؟

آیا قلب‏ ما هم رزق پیدا کرد؛ به صفایى رسید؟

آیا فکر ما هم رزق پیدا کرد: به معرفتى رسید؟

آیا روح‏ ما هم رزقى پیدا کرد و به قدرتى رسید؟

آیا دل تنگ ما، وسعتى پیدا کرده است؟

آیا «أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ» را گذرانده‌‏ایم؟ آیا براى ما شرح صدر آمده؟ فراغت و امن آمده؟

آیا بعد از امن، عافیت آمده که انسان بتواند از نیروهایش بهره‌بردارى کند؟

آیا در این ماه... دید تازه‌اى به دست آورده‌‏ایم؟


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۵ ، ۰۵:۴۶
رسول لطفی
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۵ ، ۰۲:۱۱
رسول لطفی

*به هر کس محبت داری به این نیت محبت کن که فرزند امام علی(ع) است..


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۵ ، ۰۲:۴۲
رسول لطفی


مراسم شب قدر هیئت زینبیون لارستان



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۵ ، ۰۵:۳۰
رسول لطفی

تفاوت دنیای من با علی

در دنیا گشت می زدم.همان دنیای خیال خودم.گمان نمی کردم اینقدر از من و خواسته هایم فاصله داشته باشد...

فکر می کردم هر چیزی را که نفسم می خواهد باید برایش مهیا کنم ... فکر می کردم هر چیزی را که در دنیا می بینم و دلم می خواهد باید برای دلم آماده اش کنم...

اینها همه فکر بود ... وقتی از همه ی اینها گذشتم که به من اینطور فهماندند : از دنیا به اندازه ی نیازت بردار و نه بیشتر...

این حرف مرا به خودم آورد ... به یاد کلام استاد صفایی افتادم که گفت : ما در دنیا روزه داریم و آخرت افطار می کنیم!

آخر روزه دار از هیچ خوراکی استفاده نمی کند ، مگر در شرایط بحرانی که به اندازه حیات می توان کمی آب نوشید تا هنگام افطار طاقت بیاورد.

تا دیروز این فکر و این خیال در من نقش نبسته بود و سرگردان در پی این دعا بودم : الی اشکوا الیک من نفسی ....

غرق در خیالات خام خودم بودم و در دنیای ساختگی خودم می چرخیدم تا اینکه گذری کردم به آیات الهی و نهج البلاغه

أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْصَرُون(بقره 86)

اینها همان کسانند که آخرت را به زندگى دنیا فروخته‏ اند از این رو عذاب آنها تخفیف داده نمى ‏شود و کسى آنها را یارى نخواهد کرد

معلوم می شود خرید و فروش دنیا و آخرت است که مرا بالا می برد و یا به زیر می اندازد .معلوم می شود که دید من به این دو است که ارزش مرا محاسبه می کند.

زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ (بقره212)

زندگى دنیا براى کافران زینت داده شده است، از این رو افراد باایمان را (که گاهى دستشان تهى است)، مسخره مى ‏کنند در حالى که پرهیزگاران در قیامت، بالاتر از آنان هستند (چرا که ارزشهاى حقیقى در آنجا آشکار مى ‏گردد، و صورت عینى به خود مى‏ گیرد) و خداوند، هر کس را بخواهد بدون حساب روزى مى ‏دهد.

 

وقتی با آیاتی این چنین مواجه شدم دیدم دنیا ظاهر فریبنده ای دارد و باطن خطرناکی . ظاهری که هر کسی را از حقیقت دور و به هوی و هوسها نزدیک می کند . به یاد حرف شهید بزرگوار آوینی افتادم که می گفت : دنیا زیباست ، اما زیبایی ظاهر را چه سود؟

زیبایی که تنها هوس ها و شهوتهای مرا زیاد کند زیبا نیست . زیبایی آنگاه زیباست که وجودم را ، خودم را ، انسانیت مرا زیاد کند نه هوسهای مرا. به خاطر همین است که دنیا ظاهری زیبا دارد و باطنی زشت.

تنها عده ی قلیلی هستند که جلوه های زیبای دنیا آنها را نمی گیرد و شیفته ی این زیبایی نمی شوند و به راحتی از آن می گذرند ، هنگام جلوه نمایی دنیا صدا می زنند   :

یَا دُنْیَا یَا دُنْیَا إِلَیْکِ عَنِّى أَ بِى تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَیَّ تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِینُکِ هَیْهَاتَ غُرِّى غَیْرِى

لَا حَاجَةَ لِى فِیکِ قَدْ طَلَّقْتُکِ لَا رَجْعَةَ فِیهَا فَعَیْشُکِ قَصِیرٌ وَ خَطَرُکِ یَسِیرٌ وَ أَمَلُکِ حَقِیرٌ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِیقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ 

اى دنیا ! اى دنیاى حرام ! از من دور شو ، آیا براى من خود نمایى مى کنى ؟ یا شیفته من شده اى تا روزى در دل من جاى گیرى ؟ هرگز مباد! غیر مرا بفریب ، که مرا در تو هیچ نیازى نیست ، تو را سه طلاقه کرده ام ، تا بازگشتى نباشد ، دوران زندگانى تو کوتاه ، ارزش تو اندک و آرزوى تو پست است . آه از توشة اندک ، و درازى راه ، و دورى منزل ، و عظمت روز قیامت ! (نهج البلاغه حکمت 77

         اى زال جهان بر تو مرا نیست نیاز            از بهر فریب دیگرى دام انداز

         چون از تو چنان جدا شدم من که دگر     برگشت بجانب تو نتوانم باز

و چقدر زیباست گذر از دنیا در حالی که گرد و غباری از آن در وجود ما نقش نبسته است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۵ ، ۰۲:۱۸
رسول لطفی
شب قدر



شب قدر براى این است که ما فرصتى براى جمع بندى از خود و کارهاى خود داشته باشیم. محاسبه و حسابرسى داشته باشیم، که آیا از خاک و چوب کمتریم؟!

بگذار «یا لَیْتَنى کُنْتُ تُراباً» را همین امروز بگوییم، نه روزى که دیگر حاصلى نداریم.

اخبات/ص95
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۵ ، ۰۵:۳۱
رسول لطفی