شب قدر
شب قدر براى این است که ما فرصتى براى جمع بندى از خود و کارهاى خود داشته باشیم. محاسبه و حسابرسى داشته باشیم، که آیا از خاک و چوب کمتریم؟!
بگذار «یا لَیْتَنى کُنْتُ تُراباً» را همین امروز بگوییم، نه روزى که دیگر حاصلى نداریم.
اخبات/ص95شب قدر براى این است که ما فرصتى براى جمع بندى از خود و کارهاى خود داشته باشیم. محاسبه و حسابرسى داشته باشیم، که آیا از خاک و چوب کمتریم؟!
بگذار «یا لَیْتَنى کُنْتُ تُراباً»[1] را همین امروز بگوییم، نه روزى که دیگر حاصلى نداریم.
یک دانه گندم را وقتى به دل خاک مى دهند، هفتاد برابر برمى گرداند.
پس حاصل من کو؟ شکوفه هاى من کو؟ جز کینه هاى متراکم، جز نفرتها، جز حسادتها و جز توقع ها چیزى در دل من سبز نشده است.
در سوره عادیات آمده است: قسم به حرکت که انسان راکد و ناسپاس است؛ «إِنَّ الْانْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ»[2]، بى فایده است و راه نیفتاده. انسان جز براى ربّش براى همه چیز مى دود.
«قُتِلَ الْانْسانُ ما أَکْفَرَه»[3]؛ مرده باد این انسان که چه ناسپاس است! در حالى که همه هستى به او ختم شده و پیوند خورده است. او ثمره و میوه همه هستى است.
در سوره یوسف آمده است: «کَذلِکَ یَجْتَبیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْاحادِیث».[4] اجتباء؛ یعنى دست چین کردن. میوه ها را جمع آورى کردن. حال چه وقت میوه را مى چینند؟ چه وقت میوه، مُجتبَى مى شود؟ وقتى که بالغ شد. بعد از بلوغ، تأویل احادیث را به او یاد مى دهند؛ «یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْاحادِیثِ».
تأویل احادیث تنها به معناى علم تعبیر خواب نیست. تأویل احادیث؛ یعنى اینکه تو بتوانى حوادث تازه را به اصول ثابت و مشخصى که در دست مى باشد، برگردانى. و این سیر بعد از بلوغ است. وقتى است که در تو اجتباء آمد.
همه هستى به تو منتهى شده تا تو به بلوغ برسى، حال تو خودت را براى چه کسى خرج مى کنى؟ زیر دندان چه کسى مى روى؟ در چراگاه سبز عمر
تو چه کسى خیمه مى زند و از این لحظه هاى عمر تو چه کسى بهره بردارى مى کند؟
در دعاى مکارم الاخلاق آمده است: «انْ کانَ عُمْرى مَرْتَعاً لِلشَّیْطانِ فَأقْبِضْنى الَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ الَىَّ أَوْ یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَىَّ»[5]؛
خدایا! اگر عمر من مرتع و چراگاه شیطان شده و در عمر من او پروار مى شود، قبل از اینکه غضب تو مرا در هم پیچد و مَقْت تو بر من استوار و محکم شود، مرا ببر.