اختلاف مبانی امام موسی صدر با امام خمینی
⭕️کدام "صدر" به انقلاب نزدیکتر است؟ سیدمحمدباقر یا سیدموسی؟
🔹یک: کافی است گشتی در کتاب فروشیها بزنید. نزدیک به «شصت» عنوان کتاب نازک و قطور در موضوعات متفاوت درباره مرحوم موسی صدر پیدا میکنید. از سخنرانی و پیامها گرفته تا خاطرات. "موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر" هم در طول سال نشستها، دوره های آموزشی، سیر مطالعاتی و سمینارهای مختلفی برگزار می کند.
نتیجه اینکه بخشی از نسل جوان مشتاق دین و مذهبمان یا جذب افکار و آراء مرحوم صدر می شوند و یا ایشان را به عنوان الگویی مطلوب در ذهنشان قبول دارند.
🔹دو: در مقابل اما پسرعموی او «شهید محمدباقر صدر» وضع دیگری دارد. چندکتاب محدود درباره اش پیدا میکنید که البته برخیشان در سالهای اخیر به برکت همان «موسسه امام موسی صدر» خوب توزیع شده اند. نه موسسه ای به نامش هست، نه برای افکار و آرائش دوره های آموزشی و سیرمطالعاتی برگزار میشود و نه هیچ اقدام ترویجی دیگر.
🔹سه: واقعیت آن است که اساسا نگاه مرحوم موسی صدر به اسلام با نگاه امامخمینی و اصول انقلاب متفاوت است. اسلامِ نابِ امام خمینی با اسلامِ شاید به تعبیرِ این روزها رحمانیِ مرحوم موسی صدر از زمین تا آسمان متفاوت است. مرحوم موسی صدر معرّفِ اسلام و تشیعی است که بتواند در جامعه ی هفتاد و دو فرقهای لبنان مروج «همزیستی مسالمتآمیز مذاهب» باشد.او اصلا نگاهی به تاسیس نظام سیاسی اسلامی ندارد و در عالیترین سطح، تشیع را به عنوان یک جنبش موفق اجتماعی در جامعه ی چندپاره لبنان در نظر دارد. چیزی که با الگوی امامخمینی خیلی متفاوت است. شاید به همین خاطر است که دکترمحمود سریعالقلم که از اساس با نگاههای اسلامِ ناب امام موافقتی ندارد و نظریهپرداز وابستگی سیاسی و اقتصادی به آمریکاست، درباره اش کتاب «پیشوایی فراتر از زمان» را مینویسد و از مدل او در « ترکیب دین با واقعیت های زمان و مکان» تمجید میکند. شاید به همین خاطر است که آنهایی که در برابر« اسلامِ ناب امام خمینی» «اسلامِ رحمانی» را عَلم کردهاند، نام «امامصدر» را بر نیزه زده کردهاند.
مشی سیاسی مرحوم صدر هم با مشی سیاسی امام متفاوت است، نوع نگاه و تعاملشان با رژیم پهلوی، با حاکمان مرتجع عرب و خیلی چیزهای دیگر. مساله ای که باعث شد مرحوم صدر تا سال 55 و 56 برخلاف امام با رژیم پهلوی تعارضی نداشته باشد.
🔹چهار: اما برخلاف مرحوم موسی صدر، شهید محمدباقر صدر از نظر فکر اسلامی به نگاه اسلامیِ امامخمینی بسیار نزدیک است. تئوری «مرجعیت صالحه»اش باعث میشود از سالهای تبعید امام به عراق حامی قوی ایشان باشد. سخنرانیها و تلگرافهایش در دفاع از شخص امام-آن هم در حالی که خود در عراقِ تحت حاکمیت رژیم بعث ساکن است-دلگرمی مبارزین است. فتوای تکفیر حزب بعث توسط او صادر میشود. جمله ی معروف
«ذوبوا فی الخمینی» خطاب به شاگردانش از زبان او صادر می شود و برای پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی رساله می نویسد.
اسلامِ در صحنه و مبارزش، برخلاف پسرعمویش معتقد به تاسیس نظام اسلامی است.
🔹پنج: غرض اینکه در حق شهیدصدر اجحاف کردهایم. در این سالها فامیلهای مرحوم موسی صدر زیر سایهی جمهوری اسلامی، مدلی از اسلامِ مطلوب جامعه ی لبنان را ترویج کردهاند که با توجه به پیوندِ اطرافیانِ مرحوم صدر و اصلاحطلبان، چندسالی است در قالب «اسلامِ رحمانی» به عنوان رقیب «اسلامِ نابِ امام» مطرح شده است.
اما در برابرش، شهیدمحمدباقر صدر که هم اسلامی که عرضه میکرد و هم مشی سیاسیاش به «اسلامِ نابِ امام» و «اصول انقلاب» نزدیکتر بود به خاطر آنکه فامیلهای درجه یکش برایش موسسهی آنچنانی نزدند و هر سخنرانیاش را به عنوان کتاب و جزوهای مستقل و با صفحهبندی و جلد شیک منتشر نکردند گمنام مانده است.