برجام نافرجام
واکاوی منافع و خسارت های برجام
سهل اندیشی یا اتکا به نقاط خیالی؟
با روی کار آمدن دولت یازدهم و تغییر تیم مذاکره کننده هسته ای، روند جدیدی از این مذاکرات شروع شد که نهایتاً به پدیدهای به نام «برجام» ختم شد. توافقی که اکنون بیش از یک سال از اعلام آن میگذرد و اکنون دستاوردها و نتایج آن محل مناقشهی تحلیلگران و افکار عمومی است.
همگی نیز به یاد داریم که در ماههای پیش از برجام، تعداد قابل توجهی از چهرههای اجرایی حامی سرسخت توافق، همهچیز را از جمله آب، حل مشکلات ازدواج و... منوط به توافق پیشرو میدانستند و بر افزایش توقعات و انتظارات اجتماعی دامن میزدند. بهاینترتیب باید به افکار عمومی حق داد که پرسشگر نتایج و دستاوردهای «برجام» باشد
از همان روزهایی که برجام اعلام شد، مهمترین انتظار، زمان تحقق وعدههایی بود که طرف غربی در این متن ارائه کرده بود و بهطور مشخص برچیده شدن کلیهی تحریمهای مالی و اقتصادی مطالبهی عمومی مردم بود. هرچند با گذشت چند ماه و زمانی که تعهدات ایران انجام پذیرفت، روشن شد که این توقع از آمریکاییها زیاد است و نمیتوان روی گشایشهای پسابرجامی چندان حساب کرد. در صحنهی اجرا، چیزی به نام برجام «تقریباً» وجود خارجی ندارد و تنها به زینتالمجالس سخنرانی برخی مقامات اجرایی تبدیل شده است که همهروزه از دستاوردهای آن داد سخن دهند، اما مردم با واقعیت ماجرا آشنا شدهاند. تنها این ذوقزدگان سابق و مجاملهکاران فعلی همچنان مصراً بهدنبال تعمیم این مسیر غلط، پرهزینه و بیفایده هستند