🔶حوزهای را آغاز میکنیم
که...
🔸امروز شنبه 13/6/95
آغازی جدید بر حوزه علمیه مبارکه قم است. امروز ما حوزهای را آغاز میکنیم که بناست یک رشته علمی را؛ آری فقه و اصول
را؛ بر تمام استعدادها و علاقهها تحمیل کند؛ حتی اگر هیچ تعلقی و توانی برای
اجتهاد نداشته باشد. حتی اگر شیفته کلام و تبلیغ باشد. حتی اگر دلداده کار در مسجد
و مدرسه و دانشگاه باشد.
حوزهای را آغاز میکنیم که نظام
آموزشی آن بیشباهت به ویترین عتیقه فروشیها نیست! کتابها را با هم مرور میکنیم:
🔹«صمدیه»، با بیش از
400 سال قدمت
🔹«البهجه
المرضیه»(سیوطی)، با بیش از 500 سال قدمت
🔹«مغنی الادیب»، با
بیش از 650 سال قدمت
🔹«الروضه البهیه»(شرح
لمعه)، با بیش از 450 سال قدمت
🔹«مکاسب و رسائل»،
هرکدام با بیش از 150 سال قدمت
🔹«کفایه»، با بیش از
110 سال قدمت
البته کتاب «معالم الاصول» با قدمت 400
سال و همینطور «قوانین الاصول» با قدمتی بیش از 200 سال بعد از تلاشهای بسیار از
این ویترین خارج شد! گرچه بسیاری از بزرگان حوزه، هنوز هم که هنوز است، از تغییر
آنها بسیار ناراضی اند و شاید به همین خاطر در برابر تغییر سایر کتب مقاومت
بیشتری به خرج میدهند.
حوزهای را آغاز میکنیم که بنا نیست
چیزی را به شما بیاموزد که به درد امروز شما بخورد. فقهی که به شما می آموزد، فقه
قرنها پیش است! اگر در مکاسب خریط فن هم بشوید، از اقتصاد امروز جامعه خود،
تقریبا هیچ درک درستی نخواهید داشت. حتی اگر تمامی اساتید مکاسب حوزه را جمع کنید،
نخواهند توانست یک تحلیل روشن از اقتصاد جامعه خودشان ارائه دهند یا برنامهای
برای اقتصاد فلک زده این مردم بدهند.
حوزهای را آغاز میکنیم که بناست بزرگترین
فرصتسوزی تاریخ را به نام خود ثبت کند! فرصت پیادهسازی احکام اسلام آن هم در
قامت یک حکومت دینی. چیزی که انبیای عظام در آرزوی آن جان دادند. چیزی که اولیای
الهی برای آن جنگیدند. اگر نظام آسیب
ببیند، اگر خدایی نکرده سقوط کند، اگر بخت النصر بر آن حاکم شود، حوزه با این همه
خفّت و خواری چه خواهد کرد؟!
حوزهای را شروع میکنیم که خارج از
پلیس راه قم، اثر محسوسی ندارد، اما خود را محور کونین میشمارد! حوزهای که
عالمانش برای یکدیگر مینویسند نه برای مردم! و نه برای دنیای واقعی! این یکی مینویسد،
آن دیگری میخواند و آن دیگری مینویسد، این یکی بهره میبرد. عجب دور باطلی!
حوزهای را شروع میکنیم که پیرزن
هشتاد ساله را مانند دختر 18 ساله میآراید تا خانه بخت بفرستد! اما نمیداند که
این همه آرایش به حال او میگرید و بر کراهتش میافزاید. حوزه ما تازه میخواهد
کتابهای عتیقهاش را، با تمرین درست کردن در آخر فصلها، تغییر نامها، اجباری
کردن کلاسها بیاراید تا نگویند هیچ تحولی را رقم نزده است. اما نمیداند که این
پیرزن، هرگز نمی تواند عروس جوان 20 ساله بشود!
حوزهای را آغاز میکنیم که عزت نفس را
در صفهای طولانی شهریه از طلبههایش میستاند و خفت و خواری را به او میآموزد.
حوزهای را آغاز میکنیم که بناست باز
هم اصول را با آن همه تکرارها و مباحث زائدش در حلقوم طلبهها بریزد. چه بخواهند،
چه نخواهند. مکاسب را با آن همه مباحث کهنه مثل خرید و فروش فضولات، سگ، نجاسات
و... با بول ابل تحویل طلبه بدهد تا طلبه فاضل هم با امید و نشاط بر سر درس حاضر
شود! امید به آیندهای روشن، به سینهای پر از معارف، به قدرت تحلیل مسائل روز
جامعهاش، به نجات اسلامی که به آن علاقه دارد. با این همه نشاط و امید برای
فراگیری مطالب کاملا کارآمد و سرشار؛ چرا کلاسها اجباری نشود؟! و چرا برایش سخت
نگیرند؟! این طلبه چه دردی دارد که با این همه درس نشاط آور، باز هم نمی خواهد در
کلاس درس حاضر شود؟!!
اما جای ناراحتی نیست. زیرا حوزهای را
شروع میکنیم که بناست فقط 100 روز درسی فعال داشته باشد. حوزهای که حتی اساتیدش
و بزرگانش هم در اعماق دل و ذهن خود به بیفایده بودن درسها و بحثهایش رسیدهاند.
برای همین از تعطیل شدن درسها و بیرمق بودن آنها چندان ناراحت نمیشوند. اگر
درس و بحثهای ما اثر محسوسی در دنیای واقعی داشت، اثر تعطیلی آنها را هم احساس
میکردیم. اما هیچ احساسی نداریم، پس چرا تعطیل نکنیم؟!
حوزهای را شروع میکنیم که بناست
نوشتههای مرا سیاهنمایی بخواند. این ها را پیام
نا امیدی می خواند زیرا حقایقی را که به آن عادت کرده اند، بلند بلند به ایشان یادآور
میشود. کسی که بنای بر تغییر دارد، از عیب و ایراد نمیهراسد. چرا که امید صلاح و
سداد دارد. مگر صادق آل محمد(ص) نفرمود: أرجی الناس صلاحا من اذا وقف علی مساویه
سارع الی التحول عنها.