بسم الله ...
میگه آقا یعنی چی باید یاد مرگ باشیم؟!! می خوای زندگیمون رو خراب کنی؟! حالا که خدابهت زندگی داده بشین زندگیتو بکن.. مگه چه قدر تو دنیایی که حالا می خوای به مرگ وتموم شدنش هم فکر کنی؟!!!! به مرگ فکر کنیم زندگی واسمون نمی مونه..بهمون بد می گذره...!!!و...
من میگم اون خوش گذرانی که بخواد با غفلت از مرگ همراه باشه خوشگذرانی نیست...خوشگذرانی احمقانه است..دیدید مثلا یک تعطیلی می آید مثل عید نوروز بعضیها هستند از همون اول می گن بابا بیخیال یه ده روزی تعطیلیم...کو تا آخرش که تموم شه فعلا رو خوش باش....اما مطمئنا وقتی به آخر تعطیلات می رسن به خودشون می گن ای بابا چه زود تموم شد!! هنوز که کاری نکردیم؟! و مجبورن با کلی کار عقب مونده و یک تعطیلاتی که هیچ کار مفیدی انجام ندادن زندگی شون رو دوباره شروع کنن.. این طرز فکر درسته؟!!
( شما یاد مرگ کن...از مرگ ویاد مرگ عبور کن با تفکر در مورد مرگ...
ببین که خدا همین عمر کوتاه رو هم فرصتی طلایی بهت داده است..ببین خب ازت چی می خواد؟!بعدش
می تونی تشخیص بدی که باید چه کار بکنی وچی کار نکنی...اون وفته که قدر عمرت بیشتر می دونی...
یاعلی
اشرافیگری مثل یک بیماری است، در هر
کجا که وارد شد بسیاری از خویهای پسندیده را تحتالشعاع قرار میدهد، کم کم آنها
را ضعیف میکند. ما مردم ایران اسیر اشرافیگری نباید بشویم.»(۱۳۸۶/۱۰/۱۲) مقام
معظم رهبری
تاریخ
اسلام نشان میدهد که غفلت از این ملاحظه، به سادگی میتواند جامعهی سالم و
عادلانه را به مرور تبدیل به یک جامعهی طبقاتی و اشرافی نماید، حتی اگر ظواهر و
نمادهای اسلامی و انقلابی را حفظ کنیم: «(چرا) مثل عروسی اشراف، عروسی بگیریم، مثل
خانه اشراف، خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم؟ اشراف مگر
چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان را تراشیده بود ولی ما ریشمان را گذاشتهایم،
همین کافی است؟ نه ما هم مترفین میشویم. والله در جامعه اسلامی هم ممکن است مترف
به وجود بیاید.»(۱۳۹۲/۰۵/۰۱)
هبر انقلاب تلفیق مردمگرایی، مستضعفنوازی
و پرهیز از اسراف و زندگی اشرافی را جزو مبانی انقلاب اسلامی معرفی میکنند که به
هیچوجه نباید تغییر کند.
با
این نگاه حکمت واکنش قاطع رهبر انقلاب به ماجرای حقوقهای نجومی برخی از مدیران و
درخواست ایشان برای برخورد «قاطع و سریع» با این موضوع و «اطلاعرسانی
به مردم» را میتوان دریافت: «موضوع حقوقهای نجومی، در واقع هجوم به ارزشها است.»(۱۳۹۵/۰۴/۰۲) حتی
اگر «استثناء» باشد و گرچه «اکثر مدیران دستگاهها، انسانهای پاکدست»(۱۳۹۵/۰۴/۰۲) باشند چراکه
شکلگیری خوی اشرافیگری و خود برتربینی نسبت به مردم «همین تعداد کم نیز خیلی بد
است و باید حتماً با آن برخورد شود.»(۱۳۹۵/۰۴/۰۲)
یکی از اختلافات علم اصول ماهیت عقل است.ما دوتا عقل داریم یا یک عقل داریم با دوتا ادراک! شیخ الرییس می گوید ما یک عقل داریم دو جور درک میکند.مثل ماها نسبت به مسایل دوجور درک می کنیم.نسبت به فامیل خودمان یک جور قضاوت می کنیم ولی نسبت به دیگران جور دیگر حکم می کنیم..این دو جور درک است..
این قضاوت های دوگانه شیخ الرییس را مجبور ساخته وارد این بحث ها شود.البته این در دوحیطه مطرح می شود یکی جامعه شناسانه مثل آنچه که بیان شد وهمیشه هرکس که به نفع ما باشد وبرای ما باشد به نفعش حکم می کنیم اما یک دیگاه فلسفی دارد که عقل نظری و عقل عملی داریم...
خب این نزاع برای فلاسفه در این شق مطرح است.بهمنیار کتابی دارد به نام التحصیل که بعد از النجات شیخ الرییس کتاب دوم مشاء است.قبلا درس برای نجات بوده است. النجات من بحر الضلال!! اما آلان چه؟! خب این بهمنیار مطالب شیخ را خوب فهمیده است.
بهمنیار می گوید ما دوتا عقل داریم و خلاف شیخ نظر می فهمد.این اختلاف تا آلان هم هست.. بعد وقتی به بحث های اصولی وارد می شود می گوید یک عقلی غیر از عقل فلسفی داریم.عقل فلسفی مدرک واقع وحقیقت هاست ویک عقلی داریم که به نفع عقلاء است.عقل عقلایی در علم اصول پیدا می شود که خلاف عقل صدرایی است.حقیقت مرگ وحقیقت سوال وجواب وحقیقت پاسخگویی به خدا.. اینها مال عقل صدرایی است.اما عقلاء به مرگ هم اعتنا نمی کنند ومی گویند مال من نیست. دنبال منافع شخصی است. عقلاء می گویند پول هر چه بیشتر بهتر است.این را ملا صدرا قبوا ندارد اینها را سفیه می داند.
انسان باید خودش را موزانه کند.معیار می خواهد تا بتواند خود را وزن کند.اراده معجزه می کند.ما اراده را سرکوب کردیم.حیات محسوس ما چه مقدار بوی خدایی دارد.چه مقدار گفته های شریعت در لوازم محسوس بوی خدایی دارد..معیار می خواهد..
افکارمان هم همین است.به چه چیز هایی فکر می کنیم؟! به همان مقدار انسان شکوفا می شود.چیزی که عمده حساب می شود حیات معقول انسان است.انسان دنبال حیاتی باشد که مفید روحش باشد.برای رسیدن به خواسته های جسم روح را خراب می کنیم..!چه مقدار به فکر آخرت هستیم؟! روزی چند دقیقه به مرگ فکر می کنیم؟! روحی که امانت داده بودن بر می گردد..! منتقل به یک عالم دیگر میشود ودر آنجا سرمایه خودش را می خواهد.
خداوند یک فرصت کمی به ما داده واختیار هم داده تا برای دنیای ابدی خود غذا برداریم..! نحوه ارتباط ما با خدا چگونه است؟! انسان عاقل به آن دنیا فکر می کند؟ انسان مسئول است..بعضی از طلبه زندگی خود را درست زندگی نمی کنند باعث می شود برای پدر ومادرش فکر درست شود لذا فردا از ما خواهند پرسید! انسان می تواند با یک شهریه جزیی تشریفات و تکلفات را برداشت تا خوب زندگی کند.خیلی از امور در روزی انسان دخیل است تا طیب وگوارا باشد.خداوند رزق حلال واسع طیب به انسان بدهد...