نقطه سر خط

نقطه سر خط
پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۶، ۲۲:۳۰ - یا حسین
    یاعلی

۱۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

لطفی


عید غدیر خم در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها آلان...

جاتون خالیه

یاعلی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۵۳
رسول لطفی


بر فراز این دلهای بی قرار توثیق کن جریان محبتت را برای برادری که هم فکر تو هم کفو تو هم شان توست تا تحکیم کنی اخوت خود را برای رفاقت وبه رخ بکشی از ولایت علی که یگانه دلیل بی حد و حصر این پیمان برادرانه است....

🔴چگونه با برادران ایمانی خود عقد اخوت ببندیم؟ در ادامه مطلب

 سنتی که عید غدیر، بهترین روز اجرای آن است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۱۸
رسول لطفی


🔴🔴 در دیدار فرماندهان سپاه با امام خامنه ای-۱۳۹۵/۶/۲۸ - صورت پذیرفت:


ابتدا فرمانده سپاه صحبت کرد و در جایی از سخنان خود خطاب به حضرت آقا گفت  :

*شما مسئولین را نصیحت میکنید و اینها توجه ندارند و ما نگرانیم که شما نگرانید*


🚩🚩حضرت آقا در بین صحبتهای خود این موضوع را پاسخ دادند و فرمودند:

*من نگرانی ندارم چون آینده را بسیار روشن میبینم*

*و بعد فرمودند:

وقتی حضرت موسی با حواریون از دست فرعونیان به کنار رود نیل رسیدند ،دیدند از یک طرف دشمن دارد حمله میکند و طرف دیگر دریاست لذا شکایت بردند به موسی که ما نگرانیم،موسی گفت خدای من با من است نگران نباشید وسپس دریا شکافت و رد شدند، و بعد آقا فرمودند من الان به شما میگویم خدای من با من است نگران آینده نباشید آینده بسیار روشن است انشاءلله*🚩🚩


همه فرماندهان ضمن انشاءلله گفتن به گریه افتادند.


*اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۵۰
رسول لطفی

عید غدیر

ولایت امام، بالاتر از محبت و دوستی و عشق است؛ که عشق علی در دل دشمنان او هم خانه داشت.

ولایت علی، نه علی را دوست داشتن، که فقط علی را دوست داشتن است. ولایت علی، علی را سرپرست گرفتن و از هواها و حرف‌ها و جلوه‌ها بریدن است...

بزرگترین عید.     . عید غدیر مبارک باد

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۴۴
رسول لطفی

🌿 از ما به ما نزدیک تر


...از طرفى از درک وضعیت در مى‌یابیم که ما با خداست که خود و هستى و خدا را مى‌بینیم و درک مى‌کنیم. به عنوان مثال اگر کسى خود را در آیینه ببیند و بگوید من فقط خود را مى‌بینم ولى نور را نمى‌بینم، در جواب او خواهیم گفت که تو با نور است که خود را مى‌بینى. بنابراین هر درکى که انسان از خودش یا خدا یا هستى دارد همه با خدا و نور او به دست مى‌آید «بِکَ عرفتُک»، (اللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَاْلأَرْضِ).

امام حسین نیز در دعاى عرفه مى‌فرمایند: «الهى تردُّدى فى الآثار یُوجِبُ بُعدَ المَزارِ»؛ خداى من، گشت و گذار من و رفت و آمد من در آثار تو باعث دورىِ دیدار توست.


یعنى اگر انسان بخواهد از آثار، پى به وجود خداوند ببرد، راه دورى است؛ زیرا انسان با خداست که مى‌تواند ببیند. در نتیجه این آثار نیستند که گواه بر وجود خدا مى‌باشند بلکه خداوند گواه بر وجود اشیا و هستى است. او بر هر چیزى گواه است؛ «اِنّ اللّه على کلِّ شىءٍ شهید».


باز امام حسین  در دعاى عرفه مى‌فرمایند: «کَیْفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْکَ بِمَا هُوَ فی وجودِهِ مُفْتَقِرٌ اِلیک»؛  چگونه بر تو استدلال مى‌شود به آنچه که هستى‌اش محتاج توست؟


«أَیَکون لِغَیْرِکَ مِنَ الظّهورِ ما لَیْسَ لک حتّى یکونَ هو المُظهِرَ لک»؛ آیا غیر از تو آشکارتر است تا آشکار کننده‌ى تو باشد؟ آیا ظهور دیگران پیش از توست که نماینده‌ى تو باشند؟


«مَتى غِبْتَ حَتّى تَحْتاجَ اِلى دَلیلٍ یَدُلُّ عَلَیْکَ وَمَتى بَعُدْتَ حَتّى تَکُونَ الاْثارُ هِىَ الَّتى تُوصِلُ اِلَیْک...»؛ تو چه وقت غایب شده‌اى تا نیاز به دلیلى داشته باشى که بر تو دلالت کند و چه وقت دور بوده‌اى تا آثار تو همان باشد که به تو پیوند بزند و به تو راه نشان بدهد؟


کى بوده‌اى نهان که هویدا کنم تو را

کى رفته‌اى ز دل که تمنا کنم تو را


«عَمِیَتْ عَیْنٌ لا تَراک عَلَیْها رَقیباً، وَخَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصیباً»؛ کور شده آن چشمى که تو را همراه و مسلط بر خودش نمى‌بیند و زیان دیده تجارت کسى که تو از عشق خودت برایش سهمى نگذاشته‌اى.


«اِلهِى اَمَرْتَ بِالرُّجُوِع اِلى الاْثارِ، فَارجِعْنىü اِلَیکَ بِکِسْوَةِ الاَْنْوارِ وَهِدایَةِ الاِْسْتِبْصار»؛ خداى من، تو دستور داده‌اى که به آثار تو رجوع کنم و تو را در آثار ببینم، پس تو من را از این آثار به خودت بازگردان تا در این جا نمانم و همراه لباس‌هاى نور و هدایت روشن به سوى تو بازگردم.


«حَتّى اَرْجِعَ اِلَیْکَ مِنْها کَما دَخَلْتُ اِلَیْکَ مِنْها، مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَظَرِ اِلَیْها وَمَرْفُوعَ الْهِمَّة عَنِ الاِْعْتِمادِ عَلَیْها»؛ تا از این‌ها به سوى تو باز گردم، همان طور که از این‌ها به سوى تو آمدم. نهان من از نگاه به خودِ این‌ها آزاد باشد و همّت من از تکیه بر آن‌ها بالاتر، که تو توانایى.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۳۳
رسول لطفی

گمان ما این است که برای رسیدن به آرامش باید آسایش خود را فراهم کنیم..

در حالی که از شهدا یاد بگیریم برای رسیدن به آرامش از آسایش خود می گذرند...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۲۶
رسول لطفی

ریشه اخلاق اسلامی


..................آری از اینجا بنویسم که اسلام  نه اصالت را برای فرد قائل است نه اجتماع؛ اسلام اصالت را روی توحید بنا کرده یعنی نفی غیر؛ چه فرد باشد این غیر چه اجتماع البته این ریسمان سری دراز دارد مجال حوصله مخاطب در اینجا نیست پس بماند...لذا در اخلاق اگر به توحید گره نخورد اخلاق نیست..اخلاق اسلامی یعنی با نظم باش برای خدا یعنی دروغ نگو برای خدا یعنی محبت کن برای خدا یعنی ... خودت را گول نزن اگر راست گو هستی چون تو را دروغگو بخوانند اگر با نظمی چراکه می ترسی شخصیت اجتماعی تو لکه دار شود اگر خوش اخلاقی برای اینکه تو را مذمت نکنند...این اخلاق برای دل خودت خوب است!!!

لذا گفته شده اعمال خوب کافر همچون باد در هواست چون اخلاقشان  برای رضایت دل خودشان است نه خدا! اصالت را به خدا بده ومتخلق شو آن وقت اسمت را بگذار با اخلاق!!!!

یاعلی


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۳۰
رسول لطفی

🔶حوزه‌ای را آغاز می‌کنیم که...

🔸امروز شنبه 13/6/95 آغازی جدید بر حوزه علمیه مبارکه قم است. امروز ما حوزه‌ای را آغاز می‌کنیم که بناست یک رشته علمی را؛ آری فقه و اصول را؛ بر تمام استعدادها و علاقه‌ها تحمیل کند؛ حتی اگر هیچ تعلقی و توانی برای اجتهاد نداشته باشد. حتی اگر شیفته کلام و تبلیغ باشد. حتی اگر دلداده کار در مسجد و مدرسه و دانشگاه باشد.

حوزه‌ای را آغاز می‌کنیم که نظام آموزشی آن بی‌شباهت به ویترین عتیقه فروشی‌ها نیست! کتاب‌ها را با هم مرور می‌کنیم:

🔹«صمدیه»، با بیش از 400 سال قدمت

🔹«البهجه المرضیه»(سیوطی)، با بیش از 500 سال قدمت

🔹«مغنی الادیب»، با بیش از 650 سال قدمت

🔹«الروضه البهیه»(شرح لمعه)، با بیش از 450 سال قدمت

🔹«مکاسب و رسائل»، هرکدام با بیش از 150 سال قدمت

🔹«کفایه»، با بیش از 110 سال قدمت

البته کتاب «معالم الاصول» با قدمت 400 سال و همین‌طور «قوانین الاصول» با قدمتی بیش از 200 سال بعد از تلاشهای بسیار از این ویترین خارج شد! گرچه بسیاری از بزرگان حوزه، هنوز هم که هنوز است، از تغییر آن‌ها بسیار ناراضی اند و شاید به همین خاطر در برابر تغییر سایر کتب مقاومت بیشتری به خرج می‌دهند

حوزه‌ای را آغاز می‌کنیم که بنا نیست چیزی را به شما بیاموزد که به درد امروز شما بخورد. فقهی که به شما می آموزد، فقه قرن‌ها پیش است! اگر در مکاسب خریط فن هم بشوید، از اقتصاد امروز جامعه خود، تقریبا هیچ درک درستی نخواهید داشت. حتی اگر تمامی اساتید مکاسب حوزه را جمع کنید، نخواهند توانست یک تحلیل روشن از اقتصاد جامعه خودشان ارائه دهند یا برنامه‌ای برای اقتصاد فلک زده این مردم بدهند.

حوزه‌ای را آغاز می‌کنیم که بناست بزرگ‌ترین فرصت‌سوزی تاریخ را به نام خود ثبت کند! فرصت پیاده‌سازی احکام اسلام آن هم در قامت یک حکومت دینی. چیزی که انبیای عظام در آرزوی آن جان دادند. چیزی که اولیای الهی برای آن جنگیدند.  اگر نظام آسیب ببیند، اگر خدایی نکرده سقوط کند، اگر بخت النصر بر آن حاکم شود، حوزه با این همه خفّت و خواری چه خواهد کرد؟!

حوزه‌ای را شروع می‌کنیم که خارج از پلیس راه قم، اثر محسوسی ندارد، اما خود را محور کونین می‌شمارد! حوزه‌ای که عالمانش برای یکدیگر می‌نویسند نه برای مردم! و نه برای دنیای واقعی! این یکی می‌نویسد، آن دیگری می‌خواند و آن دیگری می‌نویسد، این یکی بهره می‌برد. عجب دور باطلی!

حوزه‌ای را شروع می‌کنیم که پیرزن هشتاد ساله را مانند دختر 18 ساله می‌آراید تا خانه بخت بفرستد! اما نمی‌داند که این همه آرایش به حال او می‌گرید و بر کراهتش می‌افزاید. حوزه‌ ما تازه می‌خواهد کتاب‌های عتیقه‌اش را، با تمرین درست کردن در آخر فصل‌ها، تغییر نام‌ها، اجباری کردن کلاس‌ها بیاراید تا نگویند هیچ تحولی را رقم نزده است. اما نمی‌داند که این پیرزن، هرگز نمی تواند عروس جوان 20 ساله بشود!

حوزه‌ای را آغاز می‌کنیم که عزت نفس را در صف‌های طولانی شهریه از طلبه‌هایش می‌ستاند و خفت و خواری را به او می‌آموزد

حوزه‌ای را آغاز می‌کنیم که بناست باز هم اصول را با آن همه تکرارها و مباحث زائدش در حلقوم طلبه‌ها بریزد. چه بخواهند، چه نخواهند. مکاسب را با آن همه مباحث کهنه مثل خرید و فروش فضولات، سگ، نجاسات و... با بول ابل تحویل طلبه بدهد تا طلبه فاضل هم با امید و نشاط بر سر درس حاضر شود! امید به آینده‌ای روشن، به سینه‌ای پر از معارف، به قدرت تحلیل مسائل روز جامعه‌اش، به نجات اسلامی که به آن علاقه دارد. با این همه نشاط و امید برای فراگیری مطالب کاملا کارآمد و سرشار؛ چرا کلاس‌ها اجباری نشود؟! و چرا برایش سخت نگیرند؟! این طلبه چه دردی دارد که با این همه درس‌ نشاط آور، باز هم نمی خواهد در کلاس درس حاضر شود؟!!

اما جای ناراحتی نیست. زیرا حوزه‌ای را شروع می‌کنیم که بناست فقط 100 روز درسی فعال داشته باشد. حوزه‌ای که حتی اساتیدش و بزرگانش هم در اعماق دل و ذهن خود به بی‌فایده بودن درس‌ها و بحث‌هایش رسیده‌اند. برای همین از تعطیل شدن درس‌ها و بی‌رمق بودن آن‌ها چندان ناراحت نمی‌شوند. اگر درس و بحث‌های ما اثر محسوسی در دنیای واقعی داشت، اثر تعطیلی آن‌ها را هم احساس می‌کردیم. اما هیچ احساسی نداریم، پس چرا تعطیل نکنیم؟!

حوزه‌ای را شروع می‌کنیم که بناست نوشته‌های مرا سیاه‌نمایی بخواند. این ها را پیام نا امیدی می خواند زیرا حقایقی را که به آن عادت کرده اند، بلند بلند به ایشان یادآور می‌شود. کسی که بنای بر تغییر دارد، از عیب و ایراد نمی‌هراسد. چرا که امید صلاح و سداد دارد. مگر صادق آل محمد(ص) نفرمود: أرجی الناس صلاحا من اذا وقف علی مساویه سارع الی التحول عنها.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۵ ، ۱۶:۴۲
رسول لطفی

منتظران مهدى ( عج ) مراقب باشید«!» حسین ( ع ) را منتظرانش کشتند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۵۵
رسول لطفی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۱۷
رسول لطفی

درد من از فکرهای جمودی و بسته مسئولینی است که نه فقط راه را برای خود بسته اند بلکه غل وزنجیرهایی که به وسعت دیدشان بسته اند وبال گردن افرادی دیگر خواهد شد که دغدغه مند و مسئول اند و دیدشان به افق ها بلندی گره خورده است...

کنش های منفی در تعامل با اصولی که هیچ وجه عقلایی بر نفی آنها نیست از جمله درد هایی است که مرا رجور می سازد...آیا مدرک گرایی در حوزه امروز اشتباه است؟! چرا باید در حوزه امروز طلبه های خوش فکرمان را محدود بار بیاوریم و آنها را از گرفتن مدرک فراری بدهیم؟! آیا نتیجه این جز منزوی شدن محصلین جوان و حوزه علمیه در جامعه امروز نیست؟! مدرک گرایی اگر به معنای مقابل علم اندوزی باشد مرادمان نیست تا بر گفتارمان خرده بگیرید مدرک گرایی یعنی برای تعامل در جامعه شخص در دستش گواهی بر سطح از معلومات ومهارت های خودش را دارا باشد..

                                                                                              بیایید زاویه دید خود را عوض کنیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۴۱
رسول لطفی

*تلخند

هنر نمایی آدم های بزرگ در جامعه کنونی ترسیم فضای خنده و ایجاد انرژی مثبت در اطرافیان است... در زندگی دنیایی که امروزه به پیچیدگی شهرت پیدا کرده و جنگ اراده ها شده است نیاز به آرامش وفضای اجتماعی شاد است...

برای شناخت متد خنده وشاد زیستن از نظر دین می خواهم بگویم وبنویسم آن چه را که خودم از دینم فهمیده ام....

دردی که در تمام علوم بی داد میکند نشناختن درست محل دعواست لذا از اینجا می نویسم که اگر بخواهیم از درد درست نشناختن فرهنگ خنده وشادزیستن بنویسیم که کتابی قطوری خواهد شد قبلش لازم است بگویم دین را صحیح نشناختیم...

این اشکال من بر تمام مسلمین و فقهای بزرگ ماست که به نحوی دین را تک بعدی و فرد گرا معرفی کرده اند و جامعه امروز به گونه ای شده که دانشجوی جوان می پرسد اسلام در بعد اجتماع آیا حرفی دارد؟؟!!

من می گویم اسلام دین اجتماعی است به قول حضرت امام هر چیز در مقابل حکومت قرار گیرد محکوم به فناءست................................!

پس بیاندیشیم در دین چگونه جامعه ای نشاط آور را می خواهد ترسیم بنماید؟!! از اینجا ذهنیت را شروع کنم تا درست به مقصد برسیم

بحث نشاط وخنده وفرهنگ سازی صحیح نیازمند به مقدمه ای دارد که باور کنیم وبفهمیم دین ما اصالت را با جامعه بخشیده و تشکیل حکومت الهی در روی زمین از اهداف اساسی است در نتیجه به یقین می رسیم جامعه ایده آل واقع نما را باید ترسیم کرد و حال سوال ایجاد خواهد شد آیا در این جامعه جایی برای خندیدن است؟! یا جامعه ای در مسیر سعادت است که از خنده وشوخی بپرهیزد و آنرا مورد مذمت قرار دهد!؟!

یاعلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۲۳
رسول لطفی

(کسانی که مامور به تحول در عصر خویشند اند اگر از قواعد عصر خویش پیروی کنند هیچ تحولی رخ نخواهد داد...)

شهید مرتضی آوینی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۳۵
رسول لطفی

¶ چگونه موسیقی های من بتواند قلب پر اضطراب و دلتنگی مرا سامان ببخشد در حالی که جز یادآوری فراق و افزودن حسرتها چیزی به من نمی افزاید..

هیچ کسی منکر تاثیر آواها و نت بر روح انسانی نیست همه کلام اینجاست راه را اشتباه آمدیم...

در آمال رنج و بلا آرامش بخش من موسیقی نجواهای من با آفریدگار هست تا از دل کوچکم بنالم که دنیا با همه بزرگیش وسعتش را ندارد..راز این تنهایی گشایش باب دعاهاست که مرا با کلام بهترین خلایقش به پرواز در آیم...نه اینکه در تنهایی هایم موسیقی های غمگین هم نشین من باشد و درب غفلت دیگری بر من ببندد و فکر پرواز را از سرم خارج کنم...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۲
رسول لطفی

¤¤¤ بی نیاز باش از نگاه های دیگران...بی نیاز باش از لذت های دنیا...بی نیازی از حرامی ها وپلیدیها... بی نیازی را از بی نیاز مطلق باید طلب کرد و راه روشن بی نیازی از حرام ها تاریکی ها حلال ها و روشنایی هاست

در حلال های خدا خود را مصرف کن تا به دنبال حرامی ها نیفتی،،،،،،،به دنبال حلالها بگرد وحرکت کن او تو را از حرامی ها نجات میدهد...

همین فرمول درمعصیت هاست از نگاه خسته شدی..دنبال راه فرار از گناهی؟؟از خدا بخواه که بواسطه طاعتش تو را از معصیتش باز دارد..

 و این را در قنوت ها و سجده هایت طلب کن « اللهم اعتنا حلالک عن حرامک وطاعتک عن معصیتک»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۴۱
رسول لطفی