نقطه سر خط

نقطه سر خط
پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۶، ۲۲:۳۰ - یا حسین
    یاعلی

عرفان نظری(1)

سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۱۹ ق.ظ

عرفان نظری

متن جلسات درس استاد در امسال که بحث اجمالی ولی بسیار مفید در مورد عرفان نظری اسلام

همراه با نظرات جدید در عرفان نظری و طبقات علماء این علم...!


جلســه اول:

این مساله باید روشن شود در مباحث فقهی چنانچه شیخ انصاری در باب انسداد علم در مباحث اعتقادی:

شهیدین ومحقق ثانی می فررمایند: آن چیزی که باید به آن اعتقاد پیدا کرد واجب الوجودی وپیامبری و شریعتی است ولو عصمت پیامبر را قبول نداشته باشیم ولی خطا نمی کند.

لذا باید روشن کرد که این مباحث جزء مباحث اعتقادی است که تحصیلش وجوب ندارد واختلاف های زیادی مطرح است لذا این معنا نشود اگر کسی این مباحث را بفهمد زندیق است یا عالم بجسته ای خواهد بود.

ما قائل به انسداد باب علم است چراکه عقل عقال دارد ونمی تواند همه مسائل را خوب درک کند.جزم داریم ولی غیر از علم است که مصاب به واقع است.لذا اگر این مقدمه را بپذیریم..

درمباحث اعتقادی اگر انسداد باب علم را بذیریم الاولابد باید انسداد باب علمی را هم بپذیریم چون ادله ظنی به درد نمی خورد مگر اینکه مطلق ظنون را بپذیریم.لذا باید اخذ به ادنی قطع بکنیم تا ترجیح بلا مرجح نشود که ظن باشد.

بنابراین چیزی که قدر متیقن است این است که ما نسبت به یک سری موارد قطع داریم ولی در یک سری موارد جزم داریم ومعذور هم هستیم.این مسائل نه ایمان بهش گره خورده است...نه باعث تکفیر می شود.

این چهارچوب را باید روشن بکنیم.لذا این مسائل را واجب التحصیل نیست وما از باب انسداد قائل به این امور هستیم.

اقسام عرفان:

اما قبل از اینکه وارد مباحث عرفان نظری بشویم اهل فن عرفان را 4 قسم کرده اند:

1-  عرفان عملی: همان است که سالک در یک سیر نظام مند سیر الی الله می کند.

2-  علم عرفان عملی: چیزی است که در کتبی به نام منازل السالکین است.عالم به علم عرفان می شود ولو شخص عرفان عملی نداشته باشد. بعضی ها علم عرفان عملی با این نظام خاص ندارند مثل مرحوم مرعشی نجفی(ره)    ، {علم عرفان عملی: معرفت طریق السالک والمجاهده لتخلیص النفس عن مذائق القیود الجزییه واتصالها الی مبدئها!}

به این علم ؛ علم التصوف هم گویند.صوفی ناظر به عرفان عملی است و عارف انصراف به عرفان نظری دارد.گرچه بعضی از آقایون مثل شهید مطهری می فرماید: اگر حیث اجتماعی آنها را بحث کنیم صوفی هستند ولی اگر حیث فرهنگی را لحاظ بکنیم عارف است. ولی آنچه که ما گفتیم ظاهرتر از کلامشان است.

جنید بغدادی که فوق العاده انسان متعبدی است وقتی تصوف را معنا می کند می گوید: خدا تورا از خود بمیراند وبه خودش زنده ات کند.

ابن سینا در نمط 9/فصل دو: عرفان یعنی المنصرف بفکره الی قدس الجبروت! مستدیما لشروق نور حق فی سره..

n     عوارف المعارف کتابی از شرح وحال عرفاء است.

فرق بین عرفان عملی با اخلاق:

...فی الجمله 2 فرق بیان کرده اند:

1.    مباحث اخلاق نظام مند وعلی الترتب نیست.صحف اخلاقی را اگر ببینید رذایل و فضایل را علی السویه بیان می کنند برخلاف عرفان که به نحو طولیت مقام ها را بحث می کنند.ولی آیا این طولیت مصاب است یا خیر دلیل نمی آورند وبحث دیگری است.

2.    در عرفان عملی غایتش حق تعالی است واین فقط برای شخص الهی معنا می شود ولی در اخلاق یعنی اعتدال قوای باطن است و این برای هر شخصی میسر خواهد بود ولو شخص لاییک باشد وچه بسا نسبتشان عموم وخصوص مطلق باشد.

3-  عرفان نظری: در حقیقت همان فرایند تبدل علم شهودی به علم حصولی است.علم حصولی که حاکی از معرفت شهودی است.یعنی اگر بخواهیم مشاهدات ومکاشفات را به غیر انتقال بدهیم نیازمند عرفان نظری هستیم لذا اول به عرفان عملی رسیده باشیم.

n     دقت کنید همواره علم مساوق با علم حضوری است لذا علم شهودی غیر از علم حضوری است..چنانچه مرحوم قیسری در رساله التوحید: وحده هو العلم بالله سبحانه من حیث اسمائه وصفاته ومظاهره ..وبحقائق العالم وبکیفیت رجوعه الی الله تبارک وتعالی

4-  علم عرفان نظری: علم به این چیز است.

چه بسا بتوانیم عرفان شهودی را هم اضافه کنیم.

ترتیب :

اول علم عرفان نظری بعد علم عرفان عملی-عرفان عملی-عرفان نظری

·        انسان برای انتقال این معارف نیازمند این است که برای رسیدن به نهایت کمال نیازمند به علوم رسمیه است.وتا منطق خوب نداشته باشیم مکمل نخواهیم بود..

------

بحث ما درعرفان نظری است.یعنی ناظر به علم عرفان نظری است.

قبل از ورود به بحث یک شناخت اجمالی از طبقات عرفاء را بیان کنیم:

طبقات عرفاء اســــلامی:

اجمالا عرفای معروف که شصت الی هفتاد تا از اینها را می خواهیم بیان کنیم:

1-  جناب حسن بصری متوفی 110 ه.ق؛ در زمان امام صادق بوده است.قوت القلوب یکی از کتب عرفان عملی است ابوطاهر مکی است.که بسیار مورد توصیه است.از جمله امام غزالی که استدراک از مباحث کلامی می کند وبه مباحث عرفانی سوق پیدا می کند متاثر از این کتاب است.فصل اول در مورد مشایخ عرفان بحث می کند ودر انتهاء در مقاما ت عرفان بحث می کند اولین کسی که راه این علم را باز کرد می گوید حسن بصری است.

کتابی دارد حس بصر ی به نام رعایت حقوق الله که از کلامات امیر امیومنی بسیار استفاده کرده است.

2-  معروف کرخی متوفی 200 ه.ق است. کرامات عجیبیه از ایشان نقل شده است.سلسله ذهبیه منتصب به معروف کرخی است که صوفیه خودشان را منتصب به حضرت امام رضا می دانند.قائل به وحدت شخصی وجود است(لیس فی الوجود الا الله) این بحث را همه عرفا پذیرفته اند غیر از جناب همدانی که مفصلا بحث خواهیم کرد.

3-  حارث محاسبی است متوفی 243 ه.ق است.استاد جنید  بغدادی است که شیخ الطائفه وبسیار انسان متعبد بوده است.از این جهت او را محاسبی می گویند که بسیار محاسبه نفس می پرداخت.40 سال تمام دوزانو می نشسته به خاطر ادب به خداوند! کتابی به نام الرعایت لحقوق الله ..

4-  ذوالنون مصری است.کتاب تذکره الاولیاء از امام صادق تا زمان خودش از عرفاء را بحث کرده مال عطار نیشابوری است که مستبصر می شود.و در آنجا ذوالنون را بسیار بحث کرده است.استاد ابوسعید خراز وسهل تستری است.ایشان مسلط به مباحث فلسفی بوده ودر مباحث عرفانی مباحث را رمز آلود بیان می کرده است.

5-  عارف بعدی بایزید بسطامی است که سلطان عارفین است وجزء مجذوبان سالکان بوده است وبه خاطر خدمت به مادر به این مقامات رسیده است. اسمش هم تیفور است وسلسله تیفوریه منتسب به اوست.جنید بغدادی می فرماید ابویزید منا

اولین کسی که بحث فنا فی الله را مطرح کرده ایشان بوده است. اللمعه السراج کتابی است که از اوست.

6-  ابوسعید خراز.. خواجه عبدالله نصاری در نفحات الانس جامی نقل شده که از ایشان تعریف می کند.کتب متععدی دارد مثل الحقائق الصدق و السر الکشف والبیان الدرجات المریدین

7-  سهل تستری 283 ه.ق وفات پیدا کرده است.از سه سالگی نمازشب می خوانده است.وتاکید شدید بر ریاضت دارد.با وحوش انس داشت و در جایی تکیه نداد.

8-  ابوالحسین نوری که متوفی 295 ه.ق است.سلسله نوریه منتسب به اوست. با مرگ وی نیمی از علم عرفان از بین رفت.این کلام جنید بغدادی در وصف ایشان است.

9-  جنید بغدادی که کلامش معروف است . ما التوحید فرمود : الماء فی الوئاء یعنی مقام لا تعینی ظهور در تعینات دارد.سید الطائفه نسبت به عرفاء است.سلسله جنیدیه منتسب به اوست.کتاب التوحید الفناء ادب المفتقر الی الله  ؛ طریق ایشان مقام سهو(بقاء بالله) است وکمال نهایی سهو بعد از محو است که محو طریق بسطامی است.

حلاج مقام فنا بوده واز شاگردانش است ولی چون به مقام سهو نرسیده ایشان او را قبول نداشت.

از علامه جعفری می پرسند منصور حلاج به مقام فنا رسید یاخیر؟! فرمود بله رسیده است سوال شد پس چرا انانیت ورزید؟! ایشان جواب دادند هر عددی به توان صفر برسد یک خواهد بود چه بگوییم ما نیستیم یا بگوییم ما او هستیم..!

اما باید گفت این کلام حضرت حق است که در مجلای منصور حلاج در آمد.حق است که در مجاری حق می گوید من هستم.انا الظاهر و انا الباطن..!

10-                     حسین بن منصور حلاج که سلسله حلاجیه منتسب به اوست.ابو سعید ابوالخیر او را قبول دارد.کشف المحجوب حجیری که مشایخ عرفان در این بحث شده است.می آورد که عرفاء او را قبول نداشته اند.اگر این همه بلاء به سر او آمده از دعای استادش است چون مثل این است که کمی از استدارکش نسبت به وی ناراحت شده است.

11-                     ابوبکر شبلی است.شاگرد جنید بغدادی است.در اواخر عمر در بستر اختضار بود حتی تخلیه لحیه را فراموش نکرد..این قدر متعبد به شریعت بود. لکل قوم تاج وتاج هذا القوم شبلی ! این کلام استادش جنید است. غض بصر نسبت به محارم.. غضو ابصار القلوب عما سوا الله است..

12-                     ابونصر سراج طوسی است متوفی 378 ه.ق است.به اوطاووس الفقراء گویند.اللمع کتابی است در عرفان عملی

13-                     ابوبکر محمد کلابازی است که متوفی 380 ه.ق است. به خاطر کتابش به نام التعرف لمذهب اهل التصرف است که بخاطر آن معروف وشناخته شده است.

14-                     ابوطاهر مکی کتابی به نام قوت القلوب است. آیت الله حسن زاده بسیار این را توصیه می نموده است.کسی مثل عین القضات همدانی در وصف ایشان می گوید در دقایق طریقیت کتابی به مثال آن نیست.جامی می گوید این کتاب مجمع اسرار طریقیت است.

15-                     ابوعبدالله الرحمن سلمی است.متوفی 412 ه.ق است.حقائق التفسیر را نوشت.طبقات الصوفیه دارد که مشایخ عرفان را در آن به نگارش در آورده است.

16-                     ابن سینا(ره) ، شرافت وجودی ایشان همین بس که فحر رازی می گوید نه اسبقین ونه بعد از این نمی تواند عرفان عملی را تبیین کند. ابو سعید ابو الخیر مکاتبات عرفانی با ابن سینا دارد.ولی متاسفانه بخاطر مباحث فلسفی مغفول مانده است.ونمط هشتم ونهم ایشان در این موارد است.خیلی از حرف های بلند ابن سینا در الانصاف است که متاسفانه یک جلد از آن بیشتر نمانده است. عجیب بوده اند!

ابن سینا فوق فوق خواجه نصیر است.عباراتش تالی تلو معصوم است.واقعا بی انصافی است که او را مشاءیی بدانیم وبگوییم ذوق اشراقی نداشته است.باید آثار قبل ابن سینا را بخوانید وبعد اثر ابن سینا را بخوانید بفهمید چه جهشی در مباحث عرفان داده است.

17-                     ابوحسن خرقانی است.ابوسعید ابوالخیر وابن سینا با ایشان ملاقات داشته است.کلمات زیادی دارد مثلا : صوفی آن بود که نبود ... وارث رسول آن بود که به فعل آن اقتدا کند نه که روی کاغذ سیاه کند..چهل سال است حق در نظر من می نگرد و جز خود را نمی بیند..

گلشن راز را مرحوم شبستری در سن 23 سالگی می نویسد ودر 33 سالگی شهید می شود.. اینها فحولی هستند..ا

18-                     ابوسعید ابوالخیر که کتاب اسرار التوحید دارد.کسی مانند حجیری در کشف المحجوب می گوید جمله اهل زمانه مسخر او بوده اند!

19-                     قشیری متوفی 465 ه.ق است. جامی می گوید ایشان در هر فنی تالیفی ظریف دارد. مرا وقتی سنگی می بایست از در برر روزنه خانه هر سنگ ک بر می گرفتم گوهر می شد و می انداختم.. الرساله القشیری مال ایشان است.شرح اصطلاحات عرفان عملی را دارد.یا تفسیر لطائف الاشرات که تفسیر انفسی است.

20-                     حجیری که کشف المحجوب کتاب معروف اوست.متسافانه دی

21-                     خواجه عبدالله انصاری متوفی 481 ه.ق است.وتسمیه به شیخ الاسلام است.عالی ترین مراحل عرفان را در منازل السائلین مطرح کرده است.بالغ بر 100 هزار حدیث را حفظ بود و100 هزار بیت عربی! بسیار قوه حافظه قوی داشت.. حتی فراغت نان خوردن را نبودی..شرح کاشانی هم از ایشان است.

22-                     ابوحامد غزالی که اول متکلم بوده سپس عارف می شود.غزالی فخر رازی وشیخ اشارق کان نوعی اتسدراک از حکمت مشاء داشتند.شیخ اشراق تاسیس حکمت اشراق را می کند در سن33 سالگی شهید می شود ودر 30 سالگی نوشته است..

کسی بخواهد به جایی برسد باید در اینجا ودر این زمان کاری بکند..

غزالی استدراک از حکمت مشاء کرد وبه عرفان گروید و کتابی به نام المنقض من الضلال دارد.احیاء العلوم که کتاب معروف است. وفیض کاشانی با یک اضافاتی کتاب ایشان را احیاء کرده است.المحجه البیضاء فی احیاء الاحیاء

23-                     عین القضات همدانی ، در سن33 سالگی شهید می شود.

24-                     صناعی قزنوی، تقریبا اولین کسی است که اشعار عرفانی را مطرح می کند.حدیقه المعارف کتاب ایشان است.

25-                     احمد جام که بیسواد بوده است ولی بسیار شریعت مدار بوده است.536 ه.ق متوفی شده و60هزار نفر به دست ایشان توبه می کنند.مفتاح النجات ، انس اللتائبین از کلمات ایشان جمع آوری شده

26-                     محیی الدین عبدالقادر گیلانی ؛ شیخ مشرق بوده است..دعاوی خاصی در اشراقی دارد.

27-                     شهاب الدین یحیی سهروردی که صاحب مکتب اشراق است.در مباحث عرفان کلمات عجیبه دارد.تلویحات قلبیه کتاب اوست:اسم حکیم بر کسی اطلاق می شود که حقیقات علوی را مشاهده کرده باشد... حکیم متاله هو الذی یصیر بدنه کقمیس یخلعه تاره یلبسه تاره... ایشان در سن33 سالگی شهید می شود..متوفی 578 ه.ق

متاسفانه ایشان را محکوم به اصالت الماهوی می کنند  ولی اینگونه نیست اولین کسی که بحث تشکیک و مثل وعالم مثال را مطرح کرد شیخ اشراق بوده است.

28-                     شیخ روزبهان شیرازی که شیخ شتّاه می گویند.متوفی 606 ه.ق است.شرح شتهیات یا عرائس البیان کتاب تفسیری اوست.

29-                     فرید الدین محمد عطار نیشابوری که متوفی 618 ه.ق یا 627   ..ایشان اویسی مسلک بوده یعنی استاد ندیده است.خودش عطار بوده تا سن 4 سالگی به عیش می پرداخت تا اینکه صوفی به مغازه او می آید واو را متحول می کند.کتابی مانند اسرار نامه که به دست مولوی می رسد متحول می شود.کتاب جواهرنامه ، خسرونامه مختارنامه محبت نامه و منطق الطیر از کتب اوست.{هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم..}

30-                     شهاب الدین ابو حفص سهروردی ؛ شهرتش برای کتاب عوارف المعارف است وسعدی مرید ایشان بوده است.

31-                     ابوحفص عمر بن فارض مصری ، هم عصر ابن عربی و دیوانی دارد که بیشتر در مورد جذوات دارد..750 شعر طاییه دارد که خیلی از اقایون شرح نوشته اند. قصیده میمیه وخمریه دارد.به اسم نظم السلوک منتشر شده است.

32-                     شیخ اوحد الدین حامد کرمانی که معاصر ابن عربی است.متوفی 635 ه.ق است.ایشان حق را در مجالی خلق طلب می کرده واصطلاحا شاهد باز بوده است وکسی مثل سهروردی او را مبدع در دین پیغمبر نامیده است.

33-                     محیی الدین ابن عربی متوفی 638 ه.ق است که شیخ اکبر است.مجهول الهویت است.نمی دانیم شیعه است یا اهل سنت ولی بالجمله  همه کلمات او را نپذیرفته اند. بالغ بر 500 اثر نوشته است.یک کتاب به نام فتوحات الملکیه است.کتاب فصول الحکم هم از آثار آن است.مهمترین شروح آن: موید الدین جندی شاگرد صدرالدین قونوی ، شرح عبدالرزاق کاشانی یا کاشی که استاد مرحوم علامه قیسری است ، علامه قیسری ، بابا رکنا شاگرد قیسری است ،سید حیدر آملی که البته اشکالاتی به ابن عربی دارد و می گوید عرفان جز از شیعه صادر نمیشود و جامع الاسرار از کتاب های اوست ، صانع الدین ابن ترکه که کتاب تمهید القواعد از اوست ، شرح جامی ، بعضی تعلیقه ها از جانب شاه نعمت الله ولی است.

اصطلاحات الصوفیه عنقاء مُغرب(مقام ذات) ، نقش النصوص هم که خلاصه فتوحات از کتاب های اوست.

34-                     شمس تبریزی ، که مولوی شیفته او بوده وبواسطه ایشان از علوم رسمی را ترک می کند.غزلیات زیادی در وصف ایشان دارد.متوفی 645 ه.ق است.

35-                     صدرالدین حمویی استا دصدر الدین قونوی است که پسر خوانده ابن عربی است. ایشان شیعی وعاشق امام زمان بوده است.در وصیت نامه اش: الحاصل انی ماوجت شیئاً اقرب الی الله من حب الرسول وآله

36-                     مولوی جلال ادین محمد بن بلخی رومی که مصاحب با صدر الدین قونوی و خواجه نصیر بوده است.مثنوی معنوی نوعی شرح فصوص الحکم است.

37-                     صدر الدین قونوی متوفی 673 ه.ق است.مسائل عرفان نظری را به صورت نظام مند مطرح نمود.مکاتباتی با خواجه نصیر دارد واستفتائاتی از خواجه نصیر دارد.وشیخ کبیر به او می گویند. وشکر می کند که تجلی ذاتیه را به او مرحمت نموده است.سعدالدین فرغانی وفخرالدین  عراقی از شاگردان مهم او بوده اند. تفسیر الفاتحه ،اعجاز البیان ، مفتاح الغیب(مقام تعین اول است) ، کتاب فکوک که معضلات نصوص حل شده ، رساله النصوص، النفحات الالهیه از کتب اوست. جامی می گوید: وی نقاد کلام شیخ است (یعنی تفصیل دهنده نظریات اوست)

38-                     فخر الدین عراقی که بسیار اشعار شورانگیزی دارد.متوفی 688 ه.ق است.حافظ و قاری قرآن بوده است.واغلب اشعارش را در حالت سکر گفته است.کتاب لمعات از آثار اوست.

39-                     عفیف الدین تلمسانی ، شرحی بر منازل السائلین خواجه عبدالله دارد.وبدین واسطه شهرت دارد.

40-                     سعدی شیرازی متوفی 691 ه.ق است.سفر کردن یکی از ویژگی های صوفی بوده است.وهر چه مشایخی بوده بهره می بردند.ایشان شاگرد سهرودی عارف است واشعار زیادی دارد:

بحث عشق جزء مقومات صوفیه است.

41-                     موید الدین جندی از شاگردان قونوی است.لذا خودش هم بواسطه القاءات استاد در خطبه تمام مطالب را درک می کند. نفحه الروح ، تحفه الفروح

42-                     سعد الدین فرغانی ،از مهمترین آثارش شرح طائئیه ابن عربی است.منتهی المدارک اسم آن است.

43-                     عزیزالدین نسفی متوفی 700 ه.ق است.کتاب الانسان الکامل کتاب بسیار مهم اوست.کشف الحقائق ومقصد الاقصی هم از ایشان است.

44-                     شیخ محمود شبستری که متوفی 740 ه.ق است.در سن 23 سالگی اشعار گلشن راز را فی البدائه بیان کرده است.

45-                     ملا عبدالرزاق کاشانی یا مرحوم کاشی  که استاد مرحوم قیصری است.ایشان بعد از فصوص از سلسله سهروردی اسدراک کرده وشاگرد ابن عربی می شود ودر عرفان نظری کار می کند.مکاتباتی با علاءالدوله سمنانی دارد که قائل به وحدت وجود شخصی ندارد بلکه وحدت شخصی شهود را قبول دارد.وحدت شهود غیر از وحدت وجود است.کتاب هایی دارد از جمله تفسیر التاویلات است که به تاسف انتساب به ابن عربی می دهند.تفسیر انفسی قرآن است که خیلی قابل استفاده است.اصطلاحات الصوفیه نیز مال ایشان هست.شرح منازل الاسائلین نیز دارد.گرایش شیعی بسیار زیادی دارد وکانه شیعه است ولی شاگردش مرحوم قیصری گرایش به اهل سنت زیاد دارد.

46-                     عز الدین محمود کاشی است و کتاب شرح شعر های طاییه دارد.

47-                     علاء الدوله سمنانی متوفی 746 ه.ق است.و این شعر معروف که رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند را حمل بر وحدت شهود است. کانه حضرت آیت الله بهجت هم اینگونه است که وحدت حکمیه را مطرح می کند که اینگونه نیست وجود همه اشیاء باری تعالی باشد بلکه وحدت حکمی باحضرت باری تعالی می شود یعنی سمعه الذی یسمع به احکام الهی بر عارف سریان پیدا می کند..

48-                     علامه قیصری متوفی 751 ه.ق است که پس از رخ دادن مکاشفاتی باعث شد شرح فصوص را بنویسد.شرح طاییه و میمیه وخمریه ابن فارض را دارد.

49-                     ابو حامد بن ترکه اصفهانی ، ایشان نوه ابومحمد ابن ترکه است.

ایشان اول مشاء بوده بعد به ساحت عرفان سوق پیدا می کند.الحکمت الرشیده الحکمت المتقنه الاعتماد از کتب اوست.

50-                     سید حیدر عاملی کانه جهان تشیع است وتمام مبانی عرفان نظری را در ساحت شیعه مطرح کرد وبعد از ایشان تمام عرفاء شیعی هستند.متوفی 683 ه.ق است. عارف حقیقی فقط شیعه است واشکالاتی بر ابن عربی دارد. وشاگرد فخر المحققین است.که فرزند علامه حلی است. فخر المحققین می گوید : زین العابدین ثانی است!! جامع الاسرار از ایشان است.شرح نصوص بر فصوص دارد.

51-                     خواجه بهاء الدین نقش بند است که خود جامی جزء این سلسله است.

52-                     شمس الدین حافظ شیرازی متوفی 792 ه.ق است که خیلی از اشعارش اشعار مهدوی است.ایشان تفسیر قرآن دارد وگاها شعر می گفته است.دیوان حافظ هم کتاب شعری اوست.

53-                     عبدالکریم گیلانی متوفی 805 ه.ق است کتابی به نام الانسان الکامل دارد وکتاب بسیار ثقیل است.مرحوم آشتیانی می گوید من هرچه کتاب بود خواندم وفهمیدم ولی اینرا نفهمیدم.در سن38 سالگی متوفی شده است. الناموس الاعظم هم دارد.

54-                     شاه نعمت الله ولی متوفی 834 ه.ق است.

ید طولایی در تکمیل نفس داشته است.خیلی انسان حری است وحدیث نفس می کرده ولی این حدیث نفس با بقیه فرق می کرده است. شعری دارد: {این زمینی است که از وی همه مجنون خیزد...} شرح فصوص دارد.کتاب صدرساله ودیوان اشعاری نیز دارد.

55-                     محمد بن حمزه فناری است کتاب مصباح الانس مال ایشان است واعتراف می کند صاحب مکاشفه نیست ولی ید طولایی در عرفان نظری دارد.این کتاب شرخ مفاتیح الغیب صدر الدین قونوی است واگر کسی بخواهد تمام مطالب را از بزگان عرفاء یکجا ببینید این کتاب جا دارد.

56-                     ابن ترکه که شرح قواعد التوحید است. که جد او ابوحامد است.شرح فصوص الحکم از ایشان است.بسیار انسان ادیبی هم بوده است.

دقت کنید ابن  فناری متاثر از صدر الدین فرقانی است وبا آمدن او اصطلاحات جدیدی وارد عرفان می کند لذا ابن ترکه وابن فناری نسبت به شرح فصوص اشاکالت زیادی به ابن ترکه دارند چون قرائتشان فرق دارد.

57-                     شمس الدین  محمدلاهیجی که شرح گلشن راز از ایشان است.شاگرد ایشان سید محمد نوربخش است. شاگرد ابن فحد حلی است در فقه.عده الداعی مال ابن فحد بسیار بی نظیر است.

58-                     نورالدین جامی است.صاحب کتاب نفحات الانس است.نحوی وعارف وشاعر تمام عیار است.نقدالنصوص جامی معروف است.کتاب اشعه للمعات که شرح المعات عراقی است.رساله فی الوجود.لوامع ، متکلم وحکیم، شرح قصیده میمی ابن فارض است.

59-                     از قرن نهم تا دهم افول پیدا می کند وتا قرن یازدهم به صدر الدین شیرازی می رسد.حکمت متعالیه را می دانید. الشواهد الربوبیه ، اسفار ، مفاتیح الغیب.

60-                     داماد صدرا شیرازی فیض کاشانی است.استاد قاضی سعید قمی است.وامام خمینی خیلی به این قاضی سعید اهتمام داشته است.خیلی به بحث های روایات اعتنا می کرده است. اصول المعارف از ایشان است.

61-                     قاضی سعید قمی 1100 ه.ق است.اولا طبیب بوده بعد قاضی شده لذا به او قاضی سعید می گویند.کنار ابن باویه دفن است. حقیقت الصلوه مال ایشان است. کتاب الاربعین مال ایشان است. شرح توحید صدوق دارد.

62-                     ملا علی نوری مازندرانی شرح اصول کافی را دارد.اولین کسی که به صورت جدی شرح کافی را نوشت صدرالمتالهین بوده. ملا هادی سبزواری شاگرد ملاعلی نوری است. حکیم ذوالنوزی کانه معاد جسمانی او غیر از معاد جسمانی صدرایی است. حاشیه بر اسفار و اسرار آیات صدرا دارد.

63-                     ملاهادی سبزواری متوفی 1289 ه.ق است.استاد ملاحسین قلی همدانی است.که شرح منظومه ، حاشیه بر اسفار ، شرح بر الشواهد الربوبیه است.حاشیه بر مفایح الغیب صدرالمتالهین دارد. اسرار الحکم ، شرح مثنوی معنوی دارد.

64-                     سید رضی لاریجانی مازندرانی استاد محمد رضا قمشه ای است که بهترین شارح حکمت متعالیه است.قمشه ای می گوید: ما شرح فصوص را پیش حکیم می رفتیم بعدش دیدیم نمی تواند از مباحث فصوص بر بیاید بعدش استدراک کرده وپیش ایشان آمدیم..فصوص قلندر می خواهد حکیم نمی تواند..!

65-                     ملا حسین قلی همدانی متوفی 1311 ه.ق است.شاگرد مرحوم شیخ انصاری است. که ملا حسین قلی بواسطه شیخ انصاری مرتبط به سید علی شوشتری می شود که شاگرد شیخ است ودر مباحث عرفان از او تلمذ می کرده است..! سیدعلی شوشتری شروع کننده سلسله نجفیه است.اولین کسی که در تهران مباحث عرفانی را مطرح کرد سیدرضی لاریجانی است بعدش شاگردش محمدرضا قمشه ای است وبعد شاه آبادی و.. است وآیت الله حسن زاده واستادش علامه شعرانی از شاگردان سلسله تهرانی است.

شاگردان ملا حسین قمی حائری کربلایی ، ملکی تبریزی،شیخ بهار همدانی که استاد علامه قاضی است.سید مرتضی کشمیری که استاد شیخ حسننعلی نخودکی از شاگردان اوست.

66-                     محمد رضا قمشه ای...معروف است که با امدن به تهران جلوه ای را از جلوه انداخت.جلوه ای مباحث عرفان را قبول نداشته است.

67-                     میرزا هاشم اشکوری متوفی 1332 ه.ق است.رفیعی قزوینی از شاگردانش است که حضرت آقا در مباحث حکمت از شاگردان رفیعی قزوینی است.

68-                     میرزا مهدی آشتیانی البته ایشان می گوید همه آنچه در مباحث گفتم به علم الیقین بوده.. مرحوم مرعشی هم شاگرد مرحوم قاضی و هم ملکی تبریزی را درک کرده بودند از شاگردان آشتیانی بوده اند.ونیز علامه جعفری..




موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۱۵
رسول لطفی

عرفان نظری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی