نقطه سر خط

نقطه سر خط
پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۳۱ ارديبهشت ۹۶، ۲۲:۳۰ - یا حسین
    یاعلی

3 اشکال اساسی بر منطق ارسطویی

دوشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۲۵ ق.ظ
منطق




حکمت :

1-    حکمت نظری:

1.      ریاضیات

2.      طبیعیات

3.      الاهیات

2-    حکمت عملی:

1.      اخلاق فردی

2.      تدبیر منزل

3.      سیاست مدن

جناب ارسطو منطق را که تدوین کرده اند برای فهم این علوم بوده است وبا علم دیگه ای کار نداشتند لذا محصولشان پاسخگوی این بوده است حالا عملا در اخلاق وتدبیر منزل و سیاست درست استفاده نشده وحالا فقط مقدمه ای برای ریاضیات وطبیعیات و الاهیات شده است به خاطر این منطق ارسطویی دنبال کلیات است.واصلا جزیی را علم نمی داند. دوما منطق ارسطویی دنبال واقعیات وحقیقت است ودنبال اعتباریات نیست.ومساله سوم این است که در منطق ارسطویی فقط به دنبال یقین می گردد لذا به قیاس وبرهان نیاز داریم.

ما دریک واقعیت عینی دیگر زندگی می کنیم واین منطق پاسخگوی مانیست.ما در رشته تحصیلی خودمان به وفور از جزییات بحث می کنیم.نکته دوم این است ما با اعتباریات خیلی سروکار داریم مراد چیزهایی پوچ و ... نیست بلکه با حفظ ارزششان ولی معتبر یک قانون گذار است.للذا جنس وفصل ندارند تا بخواهیم بحث کنیم..! سوما چیزی که خیلی در دم ودست ما کم است یقین است ما در اصول با ظهور سروکار داریم که از ظنون است.در رجال دنبال ظنون هستیم و..!ولو ظنش را باید ثابت کنیم معتبر باشد.

خب این سه خصوصیت باعث می شود ما از منطق ارسطویی دست برداریم و علاوه بر اینکه خود منطق ارسطویی بنابر هدفی که داشته یک سری نواقصی در آن بوده است..وبعضی جاها نتایجی را که می خواهد بگیرد را نمی تواند بگیرد.

لذا نیاز به منطق کاربردی داریم تا آن منطق ارسطویی را اصلاح کنیم.

منطق ارسطویی دو قسم تصورات و تصدیقات است.

{آله قانونیه تعصم مراعاتها الذهن عن الخطا فی الفکر}  باید علم شناسی بکنیم قوانین حاکم بر آن را بشناسیم بعد بتوانیم استفاده کنیم..حقیقت منطق ذهن شناسی است واین را دست کم نگیریم..

حالا بعدا تحلیل کردن شناخت روش تحصیل مجهولات از معلومات..

خب اولین سوال چگونه تصورات را ذهن ما می شناسدوچگونه اینها در ذهن ما می آید؟!

1.      از طریق حواس پنجگانه

2.      حواس باطنی

3.      سنجیدن مطالب ودرک مفاهیمی مثل بالا و پایین و علت و معلول و..

لذا به دست آمدت تصورات غیراختیاری است. سوال را جور دیگر مطرح کنیم: آیا می توان با یک حرکت ارادی تصوری را تحصیل کرد؟!

در تصدیقات فکر می کنیم وشک دارم روح مجرد است یا نه می روم با اختیار اراده می کنم فکر بکنم این گونه هست یا خیر!

ولی آیا در تصور این است ؟! لذا برای به دنبال به دست آوردن در تصور معنا ندارد. {تصورات معلومه برای تصورات مجهوله} واین را معرف می دانند... این ظاهرش گول زننده است پس تحصیل تصور را نمی کنیم بلکه تصور اجمالی را به تصور تفصیلی تبدیل می کنیم..بعد باید برسیم به اینکه بحث تعریف چگونه است!

تحصیل تصورات اختیاری نیست.پس بحث تصورات چرا در منطق جاری شده است؟! آیا در یک تصور خطا معنا دارد؟! خطا یعنی عدم مطابقت با واقع ونفس الامر! یعنی تصور می تواند مطابقت نداشته باشد؟!

ما هرجا طا می کنیم تصدیق است یعنی حکایتی از واقع داریم این حکایت یا اشتباه است یا خیر..ولی در تصورات اصلا بحث نمی شود مطابق با واقع است یا خیر چون هر تصوری خود مطابقی در واقع دارد! ونمی شود گفت درست است یا غلط است..!

منطق می خواهد جلوگیری از خطا در ذهن بشود ولی خب هر تصوری خودش است خطا ندارد لذا باید منطق بحث در حوزه تصدیقات باشد..!

هروقت مجهول دارید وهر وقت خطا دارید در حیطه تصدیقات است.تصور اصلا علم وجهل ندارد.

اما منشا خطا گاهی بخاطر این است تصورات در ذهن خلط می شود..چون این خلط در ذهن شکل می گیرد ناچار بودن که از تصورات بحث کنند تا دچار این اشتباه نباشند.           

                                                                  


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۱۴
رسول لطفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی